شهید محسن صدقی بجنوردی، ۱ فروردین ۱۳۳۶ش در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان بجنورد چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان سنایی گذراند و پس از اتمام دوران راهنمایی در مدرسه فرخی، به دبیرستان ابن سینا رفت و در سال ۱۳۵۷ش دیپلم خود را در رشته اتومکانیک گرفت. محسن قبل از پیروزی انقلاب، در صحنه‌های مختلف نهضت و راهپیمایی‌ها حضور چشم‌گیری داشت. اولین شبی که در سال ۱۳۵۷ش تظاهراتی به‌طور پراکنده آغاز شد، وی نقش به‌سزایی در آن داشت و در بسیاری از فعالیت‌های مبارزاتی پس از آن نیز شرکت داشت. محسن پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، از طریق کمیته انقلاب اسلامی به خدمت مشغول شد. او با گذراندن آموزش‌های لازم نظامی همراه با سایر جوانان از شهر حراست می‌کرد. محسن از سن دوازده سالگی به مسائل مذهبی، اجتماعی و عبادی روی آورد و در جلسات مذهبی، سخنرانی‌ها و دعای کمیل شرکت می‌کرد. به اهل بیت (ع) علاقه داشت و در مجالس با علاقه حضور می‌یافت. هیچ‌وقت از انجام احکام و فرائض دینی غفلت نمی‌ورزید و در بسیاری از اوقات به ذکر خدا مشغول بود و به قرائت کلام‌الله مجید می‌پرداخت. دائماً زیر لب زمزمه می‌کرد: «یا ایها الذین آمنو استعینو بالصبر و الصلواة ان الله مع الصابرین»‌ (ای کسانی که ایمان آورده‌اید از صبر و نماز کمک جویید که همانا خداوند با شکیبایان است). محسن اوقات فراغت خود را به قرائت قرآن و مطالعه کتب مختلف مذهبی، علمی، مکانیکی و فرهنگی اختصاص می‌داد. هم‌چنین در مغازه کوچک خودش به مکانیکی مشغول بود. رابطه محسن با والدین و خانواده‌اش بسیار خوب بود و دارای اخلاق خوبی بود. با مردم به‌خصوص با همسایگان نیز خوش‌برخورد و مهربان بود؛ به‌طوری‌که در مدت عمرش کسی از او برخورد بد و یا احیاناً ناراحت‌کننده‌ای ندیده بود. متین و متواضع بود و با بزرگ‌ترها مخصوصاً پدر و مادرش برخورد محترمانه‌ای داشت. قرآن را به‌صورت شایسته‌ای تلاوت می‌کرد. محسن همیشه لبخند بر لب داشت و هیچ‌گاه پرخاش نمی‌کرد و بسیار باگذشت بود. او سعی می‌کرد که در اجتماع باشد و از درد مردم آگاهی داشته باشد و دوست داشت که به هر شکل ممکن به مردم خدمت کند. وی در زمستان سال ۱۳۵۸ش به‌عنوان نیروی رسمی وارد جهاد سازندگی شد و در رشته مکانیک که تخصص مورد علاقه‌اش بود شروع به فعالیت کرد. او در جلسات آموزشی و تربیتی جهاد سازندگی فعالانه شرکت می‌کرد و به این جلسات اهمیت زیادی می‌داد. محسن با کار در جهاد سازندگی در زمینه امرار معاش به خانواده‌اش نیز یاری می‌رساند. او مدت یک سال در جهاد سازندگی خدمت ‌کرد. وی به کار در جهاد سازندگی علاقه وافری داشت و کار در این نهاد را کار برای انقلاب اسلامی می‌دانست چرا که در جهاد سازندگی در زمینه‌های مختلف امکان کار وجود داشت. او به ساعت کاری اهمیت نمی‌داد و همیشه سعی داشت که بیش‌تر خدمت کند. به‌علت احساس مسئولیتش در کار‌ها، همه به او اطمینان داشتند. محسن در نگهداری و حفظ بیت‌المال تلاش زیادی می‌کرد. با مراجعین و همکاران، برخورد حسنه و سازنده داشت؛ به‌طوری‌که هیچ‌یک از همکاران، رفتار ناشایستی از او ندیده بودند. وی در رابطه با پیگیری نسبت به امور محوله، پشتکار زیادی داشت و تا وصول به نتیجه، دست از کار نمی‌کشید و در این زمینه بی‌تفاوت نبود. محسن از طریق جهاد سازندگی به‌دنبال آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، در سال ۱۳۵۹ش به جبهه اعزام شد و مدت یک ماه در میادین نبرد حضور داشت. وی در رابطه با مسئولیت مردم در جنگ، عقیده داشت که: «بایستی با جان و مال از خاک جمهوری اسلامی ایران دفاع کنیم چرا که آبرو و حیثیت ما در گرو پیروزی انقلاب است.» و می‌گفت: «به گفته امام خمینی اگر جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده‌ایم.» محسن نسبت به امام خمینی (ره) و ولایت فقیه توصیه‌اش این بود که: «بایستی با زبان و عمل از ایشان حمایت کنیم. به دستوراتشان عمل نماییم. مبارزه با استکبار جهانی را هیچ‌گاه فراموش نکنیم.» هم‌رزمان محسن می‌گفتند که او تا آخرین نفس جنگید و دائماً می‌گفت که: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.» سرانجام در منطقه سوسنگرد طی نبرد با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره در تاریخ یازدهم آذرماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در سن بیست و سه سالگی به شهادت رسید. پیکر شهید محسن صدقی بجنوردی را در زادگاهش شهرستان بجنورد به خاک سپردند.